بدتر از اینم مگه می شه؟؟؟؟

امشب مامانی یه کاری انجام داد که اگه نتونیم درستش کنیم تا آخر عمر نمی تونم خودمو ببخشم .تا همین الان ١٠٠ هزار تومن نذر بچه های بی سرپرست کردم که درست بشه ....

امشب مامانم اینا شام خانه ما بودن و بعد از اینکه مامان و بابام شما رو خواباندن و رفتن .منم تصمیم گرفتمن که دیگه شروع کنم و تقویم سال ٩١ تو رو شروع کنم ولی یه خرابکاری اساسی انجام دادم و به جای فرمت کردن فلش هاردی که تمام عکس و فیلم هام توش بود زدم برای فرمت و تا متوجه شدم اتصالشو قطع کردم ولی افسوس که کار از کار گذشته بود .....

تا خود صبح اشک  یختم و تو اینترنت سرچ کردم و برنامه نصب کردم و خلاصه به هر شماره ای که تو نت پیدا کرده بودم زنگ زدم . ..

قرار شد امید دوست بابا که شرکت کامپیوتر داره ببینه می شه کازی کرد یا نه.؟؟؟

باورت نمی شه که من اون شب چی کشیدم .فقط کاش راهه برای برگشت باشه و همه تلاش ها و رحمت های این مدتم به باد نره