یسنایسنا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

فرشته آسمونی من

پیش دبستانی

عزیز دلم چقدر خوشحالم که دارم هر روز فصل جدیدی از زندگی را با تو تجربه می کنم چه احساس خوبیه که توی هر مرحله از بزرگ شدنت کنارتم و دارم از حضور گرم تو نهایت لذتو میبرم .اینقدر از این موضوع خوشحالم که اصلا قابل توصیف و نوشتن نیست . امیدوارم که همه این مراحلو با موفقیت پشت سر بزاری و همیشه من و بابات در کنارت باشیم و هر کاری که از دست ما بر میاد برای موفق شدن . احساس رضایت تو انجام بدیم. دختر نازنینم حالا که دیگه داری وارد مدرسه میشی و شروع یه دوره جدیدی تو زندگیته ازت می خوام که اگه تو هر کار و موقعیتی بهترین نبودی ناراحت نشی فقط همیشه اینو دلم می خواد که تو جریان زندگیت از خودت و عملکدت راضی باشی حتی اگه تو بهترین و ایده آل ترین جایگاه نب...
1 مهر 1394

کلاس ژیمناستیک ریتمیک

مدتی بود که دنبال یه کلاس ورزشی خوب واسه یسنا می گشتم . یه چند وقت براشون با مانیا کلاس خصوصی باله گرفتیم که مربیشون میومد خونه .ولی جواب نداد و ما هم کنسلش کردیم و در نهایت با اصرار زیاد بابایی تصمیم به کلاس ژیمناستیک گرفته شد هرچند که مکان کلاسش خیلی خیلی از ما دور بود و من مجبور بودم تا اتمام کلاس همونجا بشینم . خود یسنا هم شدیدا مشتاق بود و حسابی تلاش می کرد که تمامی حرکاتو به درستی انجام بده . خدا رو شکر تو این زمینه هم موفق شدم سر نخ رو بدست بیارم .تا الان که حسابی از وقتی که برای یه دونه دختر گلم گذاشتم راضیم .زبان انگلیسی اش خیلی خیلی پیشرفت داشته و فلوتش هم یه ساله که ازش می گذره و اگه بی برنامگی های خانم بابایی نبود تا الان دوره...
11 تير 1394

درس زندگی....

ﺩﺧﺘﺮﮐﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻧﻤﯿﺠﻨﮕﺪ ﻧﺠﻨﮓ .... ﭼﺮﺍ ﺍﺷﮑﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﯽ .... ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺕ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﭘﺎﮎ ﮐﻦ ... ﺩﺧﺘﺮﮐﻢ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺩﺳﺖ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺭﺍﺯ ﻧﮑﻦ ... ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﺍﯾﻦ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺎﺯ ﮐﻨﯽ .... ﺩﺧﺘﺮﮐﻢ ﺗﻮ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻨﯽ ... . ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻭﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ... ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ ... . ﺷﺎﯾﺪ ﮔﺮﯾﻪ ﯾﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺑﺎﺷﺪ .... ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ .... ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻨﺪﯼ ﺟﺎﻥ ﺗﺎﺯﻩ ﻣﯿﮕﯿﺮﻧﺪ .... ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻣﻦ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺮﻭﻉ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﯾﺮ ﻧﯿﺴﺖ .... ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺮﺧﯿﺰ .... ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ .... ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﻭ...
13 آبان 1393

حرفهای آموزنده برای دختر نازنینم

خوشبختي ما در سه جمله است تجربه از ديروز، استفاده از امروز، اميد به فردا ولي ما با سه جمله ديگر زندگي مان را تباه مي کنيم حسرت ديروز، اتلاف امروز، ترس از فردا   عشق مرد از نگاه دکتر شریعتی* مرد ها در چار چوب عشق٬ به وسعت غیر قابل انکاری نا مردند! برای اثبات کمال نا مردی آنان٬ تنها همین بس که در مقابل قلب ساده و فریب خورده ی یک زن ٬ احساس می کنند مردند. تا وقتی که قلب زن عاشق نشده ٬ پست تر از یک ولگرد٬ عاجز تر از یک فقیر و گدا تر از همه ی گدایان سامره. پوزه بر خاک و دست تمنا به پیشش گدایی میکنند اما وقتی که خیالشان از بابت قلب زن راحت شد ٬ به یک باره یادشان می افتد که خدا مردشان آفرید!! و آنگاه کمال مردانگی را در نهایت نا ...
16 دی 1391

یه مریضی سخت

دختر ناز و قشنگم مریض شدی بازم و دوباره دل مامانی رو پر از غم و غصه کردی .تو این مدت اگه یه نیم کیلویی وزن زیاد کردی نه تنها همشو از دست دادی بلکه لاغر تر از دیروز هم شدی . هفته پیش بردمت موهاتو کوتاه کردی ناز شدی ولی خیلی کوتاه کرد و شبیه پسرا شدی .با خودم می گم نکنه موهاتو خیس کرد سرما خوردی از یه طرف هم فکر می کنم شاید از مهد کودک گرفته باشی ولی هر طوری که مریض شده باشی هم خودت خیلی اذیت شدی وهم منو داغون کردی. منم که تنها و بی هیچ کمکی دو شب خونه عاطی جون رفتیم باز خدارو شکر که اونا رو دارم که کمکم بکنن تو شرایط سخت وگرنه نمی دونستم چیکار باید می کردم با این اطرافیان مسئولیت پذیر و متوقع !!!!! نمی دونی که چقدر دلگیرم از دست ای...
3 دی 1391

مهد كودك براي بار دوم

يسناي عزيزم سال قبل يه ماه تو رو مهد بردم به اميد اينكه يه ذره غذا خوردنت تغيير كنه ولي بي فايده بود حالا براي بار دوم تصميم كرفتم اين كار رو بكنم يه هفته مي شه كه داري ميري سه روز اول خودم باهات اومدم ولي بعدش ديكه خودم نبردمت و هدا جون ميومد دنبالت و مي بردت ولي از صبح كه بيدار مي شي يه سره مي كي مهد كودك نبريا اكه ببريا كريه مي كنم مي كم مامان جونمو مي خوام نمي دوني كه ديدن اين لحظات جقدر برام سخته ولي به خاطر خودت كه يه ريزه اجتماعي تر بشي و بتوني يه كم مستقل تر باشي همه اين سختيا رو به جون مي خرم تا تو رو به بهترين نحو ممكن اموزش بدم كه هميشه و همه جا رو باي خودت وايسي بتوني تنهايي از حقت دفاع كني و مهمتر از همه با دنيايبيرون ارتباط بكير...
17 آذر 1391

دلم نمي خواد اينطوري زندكي كنم

يسنا كل مامان ازت خيلي خيلي معذرت مي خوام بابت كوتاهي در نوشتن خاطراتت اره قبول دارم تو خيلي از موارد بي انكيزه شدم ولي هنوزم كه هنوزه تو بزركترين انكيزه زندكي مني دلم از همه كس خونه تو اين مدت يكي از بدترين شباي زندكيم رقم خورد شبي سرشار از ترس وشرمندكي و استرس هنوز عوارض اون شب لعنتي تو وجودمه دختر ماهم از همون شب تصميم كرفتم كاري كنم اولين قدم براي خلاصي از اين طرز زندكي رو با دوست ويار هميشكيم كذاشتم از الان دارم برات مي نويسم كه هر تصميمي كه الان بكيرم و هر سختي كه متحمل بشم فقط براي اينه كه تو مثل من زندكي نكني مهمترين خواسته اي كه تو زندكي ازت دارم اينه خودتو به خاطر علايق و خواسته هاي ديكران تغيير ندي به نظرم اصلي ترين شرط زندكي خوب و...
4 آذر 1391

همیشه و همه جا قوی باش

دختر نازنینم خیلی خیلی دوست دارم طوری پرورشت بدم که قوی باشی در برابر همه چیز و همه کس اینقدر قوی باشی و به خودت مطمئن باشی که از پس همه مشکلاتت بر بیایی.البته لازمه همه اینها داشتن اعتماد به نفسه چیزی که مامانت اصلا نداره و هر ضربه ای می خوره از همین موضعه ولی نمی ذارم تو هم مثل خودم بشی.باید همه جا تا رسیدن به حق واقعیت تلاش کنی و بجنگی..... مشکل من اینه که همیشه فکر می کنم حق با همه هست به جز خودم .همه کار می کنم تا همه راضی باشن به جز خودم . دوست دارم باب میل همه رفتار کنم تا یه موقع کسی ازم دلخور نشه و کدورتی پیش نیاد و اینقدر ضعیف شدم که هیچ کس باب میلم رفتار نمیکنه . دختر نازم تو این دنیای بزرگ خیلی خیلی تنهام .....باورن می شه فقط...
26 تير 1391

چرا؟؟؟؟؟

چند وقته که حسابی اذیتم می کنی خیلی خیلی کلافه می شم .نه غذا می خوری نه می خوابی .نه به حرفم گوش می دی .لجبازی می کنی . وزنت هم که تغییری نکرد با دادن داروی اشتها . خیلی خیلی دلم گرفته آخه چرا ؟؟؟؟چرا؟؟؟؟چرا؟؟؟؟؟ کجای کارم اشتباه بوده من و بابات که تا حالا رفتار بد و خشنی با تو نداشتیم که تو اینقدر پرخاشگر شدی . من که همیشه همه جوره باهات راه اومدم و برات وقت گذاشتم .من که همه لحظات زندگیم با تو و برای تو بوده . چرا؟؟؟چرا؟؟؟؟چرا؟؟؟؟ چرا غذا نمی خوری ؟؟؟؟؟چرا نمی خوابی؟؟؟؟؟چرا وزنت بالا نمیره ؟؟؟؟؟چرا با همه بد رفتاری می کنی؟؟؟؟ تو که اینقدر خوب و آروم بودی و همه حسرت داشتن همچین بچه ای رو می کشیدن .حالا چرا اینجوری شدی؟؟؟ ای خدا صدتا...
12 تير 1391