مهد كودك براي بار دوم

يسناي عزيزم سال قبل يه ماه تو رو مهد بردم به اميد اينكه يه ذره غذا خوردنت تغيير كنه ولي بي فايده بود حالا براي بار دوم تصميم كرفتم اين كار رو بكنم يه هفته مي شه كه داري ميري سه روز اول خودم باهات اومدم ولي بعدش ديكه خودم نبردمت و هدا جون ميومد دنبالت و مي بردت ولي از صبح كه بيدار مي شي يه سره مي كي مهد كودك نبريا اكه ببريا كريه مي كنم مي كم مامان جونمو مي خوام نمي دوني كه ديدن اين لحظات جقدر برام سخته ولي به خاطر خودت كه يه ريزه اجتماعي تر بشي و بتوني يه كم مستقل تر باشي همه اين سختيا رو به جون مي خرم تا تو رو به بهترين نحو ممكن اموزش بدم كه هميشه و همه جا رو باي خودت وايسي بتوني تنهايي از حقت دفاع كني و مهمتر از همه با دنيايبيرون ارتباط بكيري و اين ارتباطات برات موثر باشه و بايه هاي موفقيتتو در اينده محكم تر كنه يسناي عزيزم اينو بدون كه من تا اونجا كه عمرم قد بده ازت حمايت مي كنم و همه جوره بشتيبانت هستم و به هيجكس اجازه نمي دم در موردت نظري خلاف ايني كه هستي بده امروز خيلي براي خودم حال كردم تو رو عده اي كه اصرار بر لوس بودن تو داشتن وايسادم نمي ذارم هيج برجسبي روت بزنن و تو مجبور باشي تا اخر عمر با اين برجسب ها كنار بيايي عزيز دلم ازت كوه اعتماد به نفس مي سازم و ازت خواهش مي كنم و خودمم هم همه سعي و تلاشمو مي كنم تا نذارم كسي راجع به تو نظر بده دختر قشنكم دلم مي خواد طوري رفتار كني كه به هيجكس حق اظهار نظر در مورد خودتو ندي اطمينان داشته باش به خودت وهمه كارهات و اكه كار اشتباهي انجام دادي از كار اشتباهت عبرت بكير و در اينده ازش استفاده كن ولي عزيز دلم براي هزارمين بار ازت خواهش مي كنمكه به هيجكس اجازه نده در موردت نظر بده يا برات تصميمي بر خلاف خواستت بكيره و مطمن باش تو اين مسير بر بيج و خم زندكي هميشه و همه جا حامي تو هستم و تو و خواسته اي تو هميشه برام در الويته دختر نازنينم تويي كه قراره در اينده اينقدر مقتدر و قوي باشي بايد بهم قول بدي كه هميشه عقلت بر احساست غلبه داشته باشه تا واقعا بتوني به همه ثابت كني كه واقعا همه كارهاي تو درسته و هيجكس حق دخالت و اظهار نظر نداره بازم مي كم دوستت دارم و همه جيزو مي دم تا خوشبختت كنم زندكي من روياي من وجود من هستي من نفس من قلبم روح من