یسنایسنا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

فرشته آسمونی من

اولین شبی که قراره یسنا تا صبح تنها تو اتاقش بخوابه....

1390/12/16 4:35
نویسنده : مامان یسنا
113 بازدید
اشتراک گذاری

یه چند وقتیه که دارم با خودم کلنجار میرم که اتاق خواب تو رو جدا کنم و دیگه تو تخت خودت بخوابی .هر چند که برای من خیلی سختتره که شبو بدون تو به صبح برسانم .واقعا در کنار تو خوابیدن برام خیلی لذت بخشه قند عسلم.....

تو این یه هفته اخیر هر موقع که خواستی شیر بخوری خودت گفتی تخت و منم مجبور کردی که بیام تو تخت تو و بهت شیر بدم ولی با چه مصیبتی من تو اون تخت جا می شم.....

منم از این فرصت خواستم استفاده کنم و چون علاقت به تخت خودت زیاد شده شبا تو رو اونجا بخوابانم .اما مثل اینکه مامانی یادش رفته شما زرنگ تر از این حرفایی !!!!

شب ساعت حدودا ١٢ هر دو رفتیم تو تخت و شیر خوردی و خوابیدی و منم مثل هر شب اومدم سراغ وبگردیم یه چند باری تا ساعت دو که خواستمبخوابم بیدار شدی ولی به محض اینکه رفتم تو رختخواب شروع کردی به اذیت کردن و خلاصه تا ساعت ٤ با هز ترفندی بود خواستم دوباره بخوابانمت که نشد که نشد ....

عروسک قشنگ من /لا لا پیش پیش/گرداندن /رو پا گذاشتن /تهدید به عصبانیت ......هیچ کدام چاره شاز نبود و دم آخر برای اینکه بابایی بیچاره رو که شب بعد از مدتها اومده بود رو تخت خودش بخوابه بیدار نکنی رفتیم توی اتاق خودت جا انداختیم رو زمین و کلا فکر کنم تا صبح یه سه ساعتی خوابیدیم و در نهایت..............................

من و بابات به این نتیجه رسیدیم که به ما نیومده ادای آدم با کلاسا رو در آریم و رای نهایی بر این شد که تا مادامی که از شیر مادر تغذیه میشین در آغوش گرم ونرم مادر شب را به صبح برسانید..

ولی بین خودمون باشه(من کلی ذوق کردم و یه ذره راحت شدم و دیگه عذاب وجدان نداشتم .لااقل من تلاشمو کردم ولی نتیجه نگرفتم)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)