یسنا گلم در 18 ماهگی

یسنا عزیزم چقدر زود گذشت.الان یه سالو نیمه که از اومدنت به این دنیا و قلب مامان و بابات می گذره فزشته آسمونی من....

تو روز به روز بزرگتر می شی و با هر حرکت جدید تو منم جانی تازه میگیرم.

18 ماه نفس کشیدن در کنار دخترکم که مهمترین بهانه زنده بودن من شده به زیباترین شکل گذشت. هزار بار ممنونم از خدای مهربونی که تو رو به من داد.

لغاتی که تو در 18ماهگی می گی:

مامان بابا  عمو دایی سارا هدا نیوشا علی عاطی مبو(یا منصوز یا مامان جون)آب

بیشتر حیوانات ازجمله گاو ببعی فیل سگ گربه جوجه.ماهی کبک طوطی میمون .....رو می شناسی و حتیصداشون هم بلدی تازه به همین چیزا که ختم نمی شه بعضیاشو به انگلیسی هم بلدی.کلا دامنه لغاتت تو زبان انگلیسی خیلی خیلی خوبه مثلا

egg dog cat efelen(elephent) tiger ball mommy baby apple eat hourse

وقتی میبینه کسی خوابه دستش رو میذاره روی بینی و آروم میگه هیش! و وقتی من آروم باهاش حرف میزنم اونم پچ پچ کنان به زبون خودش جوابمو میده و میگی هابیده.

یسنا اعضای صورتش را به انگلیسی  وفارسی می شناسد و با گفتن من به آنها اشاره می کند.

اما عزیز دلم امان از روابط اجتماعیت که برعکس همه اینا تعریفی نداره و منحصرا به دو کلمه نه و برو ختم می شود.با هیچکس ارتباط نمی گیری و اگه کسی هم طرفت بیاد سریع یا نه می گی یا برو.....

دیگه همه به برووووووووووووو تو رو می شناسن.

با بچه های دیگه هم غیر از دانیال اصلا رابطه برقرار نمی کنی .حتی اون مدتی که مهد گذاشتمت هم تاثیری تو این امر نداشت.

با غذا هم کلا قهری .وقتی قاشق چنگالو می بینی انگار که وسایل شکنجه پیش روت ظاهر شده و همچنان قوت اصلی شما شیر مادراست.

در این سن دختر گلم به مامانش کمک می کنه و تا من می خوام جایی رو دستمال بکشم سریع میاد و میگه یشنا(یعنی مال یسناس).کلا از ضمایر زیاد استفاده نمی کنی و من بکار نمی بری و به جاش یشنا می گی.....

عاشق نقاشی کشیدنه!!!تا منو می بینه می ره دفتر و مداد رنگیاشو میاره می گی جیک جیک (یعنی براش جوجه بکشم)واقعا تبحر خاصی هم در گرفتن مداد داره که نظر همه کسانیه که دیدن چجوری مداد دستش می گیره.راستی circleهم می کشه دختر باهوشم....