یسنایسنا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

فرشته آسمونی من

شیر خوردن یسنا

1391/5/5 2:49
نویسنده : مامان یسنا
102 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم از آخرین دفعه ای که خیلی خیلی دلم گرفته بود و وبلاگتو آپ کردم فکر کنم حدود یه ماهی می گذره و الان احساس می کنم دارم تو آسمونا پرواز میکنم .10 روزی میشه همه چیز تغییر کرده.از خواب و خوراکت گرفته تا اخلاقت و الان 4 روزم می شه که داری شیر می خوری .یعنی فرشته آسمونی من تو اینقدر ماهی که آرزوی هیچی در مورد خودتو به دلم نمی ذاری.

ماجرای شیر خوردنت از اینجا شروع شدکه یه روز طهر تلویزیون داشت یه برنامه مستند به اسم کودک من غذا نمی خوره پخش می کرد و از اونجایی که همه از مشغله فکری من اطلاع دارن پشت سرهم زنگ تلفن و موبایلو smsبودکه می گفتند این برنامه رو ببینم .من هم مشغول تماشای تلویزیون شدمکه شما هم منو همراهی کردی و تو یه قسمت بچه داشت با شیشه شیر می خورد و نمی دانم چه تحولی در تو اتفاق افتاد که ازم در خواست شیر کردی اونم تو شیشه!!!!!!!!!!!!!!!!!

از اون روز تا حالا هم 4 روز می گذره و تو هر روز حدودا یه لیوان کوچولو شیر می خوری.و این یعنی برای من رسیدن به نیمی از آرزوهای دست نیافتنیم....

غذا خوردنت هم کمی بهتر شده و منم کمی از حساسیتم کم شده.دیگه خوابتو که نگو !!!اون نیمه دیگه آرزو بر آورده شدمه .هر موقع که می خواییم بخوابیم اول تو رو کمک می کنم که همه چراغا رو خاموش کنی بعد به بابا و عکسای روی دیوار و همه عروسکات شب به خیر می گی و بعد هم از تو پنجره اتاقت بیرونو می بینی و من بهت می گم که شب شده و ستاره ها در آمدن و موقع استراحته و بعد اتاقتم تاریک می کنیم و من و تو پایین تخت کنار هم دراز می کشیم و تو با.......بازی کردن بعد از حدود بیست دقیقه به خواب میری و می ذارمت رو تختت و تا ساعت 9/5-10 می خوابی .شب هم تا بخوابی میشه ساعت 12/5-1 ولی مشکل سر عادت ......بازیه .که البته فعلا قصد ترک دادنشو ندارم .امیدوارم که به مرور از سرت بیفته . ...

خلاصه الان خیلی خیلی دارم حال می کنم و از تو ممنون هستم یسنای زیبام که این احساسات قشنگو بهم هدیه کردی فرشته آسمونی من.....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)