یسنایسنا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

فرشته آسمونی من

اولین دوست یسنا

1392/5/20 11:50
نویسنده : مامان یسنا
131 بازدید
اشتراک گذاری

یسنا گل ما از اسفند ماه دیگه به طور مرتب داره می ره مهد و دیگه مثل دوره های قبل گریه و زاری نمی کنه .به نطرم مهد رفتن از خیلی جهات واسش خوب بود

یکی اینکه غذا خوردنش صد برابر بهتر شده

اخلاقش و روابط اجتماعیش هم بالا رفته

بازی کردنو یاد گرفته

یاد گرفته خودش دیگه از حق خودش دفاع کنه

البته برای مامان هم فایده داشته و می تونم در نبود دختر گلم درس بخونم و وقتی اون از مهد برمی گرده دیگه در اختیار اون باشم و هر روز یه برنامه براش بزاریم .

از مهمترین فایده های مهد واسه یسنا خانم پیدا کردن یه دوست خوب بود به اسم مانیا . شروع دوستی یسنا و مانیا از اینجا شروع شد:

حدودا دو ماه پیش که با هم رفته بودیم پارک باغچه بان یا به قول یسنا(پارک خودمون )یسنا مشغول بازی کردن بود که یه خانمی اومد سمتش و گفت سلام یسنا جون خوبی؟و شروع به احوالپرسی با من کرد کخ من حسابی جا خوردم چون نمی شناختمش .بعدش خودشو معرفی کرد و گفت که توی مهد یسنا رو دیده و کلی از ادب و اخلاق دختر گلم تعریف کرد .(الهی فدات بشم که باعث افتخارمی).

این بود سر آغاز دوستی یسنا و مانیا و یه تجربه دیگه دخترم توی زندگی...

از اون روز دیگه ما عصرا هر روز یه برنامه واسه دخترای گلمون می ذاریم که بهشون خوش بگذره..

دختر گلم برات می نویسم از دوست و تاثیرات خوبی که یه دوست خوب می تونه تو زندگی آدم داشته باشه.من خودم چون خواهر نداشتم سعی کردم بتونم دوستای خوبی واسه خودم پیدا کنم و اونایی که ارزش رفاقت و وقت گذاشتنو داشتن نگه داشتم .البته تو هم نثل همه آدما خیلی ها تو زندگیت بعنوان دوست میان و میرن و این تویی که باید انتخاب کنی که کدومشونو نزدیک به خودت نگه داری و کدومشونو تو یه حد خاص باهاش رفاقت کنی.

ازت می خوام که تو زندگی دنبال آدمای بیهوده نگردی که بزرگترین لطمه رو این آدما به وقت و زندگی وعمرت میزنن.مامانی خدا به من محبت کرده و دو تا دوست خیلی خیلی خوب سر راهم گذاشته که مطمئنم هیچ وقت ازشون جدا نمی شم و اگه یه روز من نباشم مطمئنم که تو اونا رو داری.ازت تو این نوشته و تو این روز می خوام که تو هم  قدر اونا رو بدنی و بدون که مثل همیشه که در تمام خوشی ها و سختی ها کنار مامانت بودن کنار تو هم هستن.اون دو تا دوست عزیز من هم سارا و آناهید هستن که به اندازه همه دنیا دوستشون دارم ........

دختر نازنینم نوشته امروز هم به پایان رسید و از بابت اینکه نمی تونم زود زود برات بنویسم عذر خواهی می کنم .....ولی باور کن خیلی خیلی در گیرم از همه لحاط.

بهترین و رضایت بخش ترین آینده رو فقط و فقط در کنار تو می خوام .دوستت دارم تا بینهایت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)