انتطار......
عزیزم هیچ وقت فکر نمی کردم که سر دیر اومدنت اینقدر عذاب بکشم .فکر می کردم
تو خیلی زودتر از اینا میایی و الان حدودا سه ماهه که انتظارتو می کشم ببخشید که
تو این مدت هم بهت سر نزدم . همش دلم می خواد که این سری که واست می
نویسم دیگه واقعا اومده باشی و منو از دلتنگی در آورده باشی ...
این روزا هر بچه ای رو می بینم بد جور دلم هواتو می کنه و بیشتر از همیشه دلم
واست تنگ می شه . وای اگه این انتظار تموم بشه چقدر خوشحال می شم .
با وجودی که هنوز ندیدمت و هیچی ازت نمی دونم ولی بدون عاشقتم .فقط اینو می
دونم که تو دنیا هیچکی رو به اندازه تو دوست ندارم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی