فقط 47 روزه مونده تا اومدنت

یسنا گل مامان خوبی .حسابی تازگی ها شیطون شدی و تو شکم مامانی شیطونی و ورجه ورجه می کنی . عزیز دلم دیگه این دوران هم داره کم کم تموم می شه فقط ۴۷ روز مونده .با اینکه حاملگی هم سختی های خودشو داشت و مامانی خیلی اذیت شد ولی دلم برای وقتایی که تو شکمم تکون می خوردی تنگ می شه ولی مطمئنم که در آغوش گرفتن و بوسیدنت هم لذت کمتری از این تکونا نداره . مامانی اینو بدون عاشقتم.......

بالاخره دوشنبه هم کار چیدن اتاقت تموم شد .البته با کمک مامان خودم .از صبح تا شب طول کشید .کلا واست اومدنت یه خونه تکونی حسابی کردم و همه چیز مرتب و آمادست تا شازده کوچولوی ما قدم به زندگیمون بزاره.

فقط در حال حاضر پرده اتاقت مونده که زحمت اونم مامانم می کشه .

راستی دیروز هم نوبت دکتر داشتم دیگه باید دو هفته یه بار برم پیش دکتر . همه چیز خوب و نرمال بود و دوباره مثل همیشه صدای قلبتو شنیدم .صدایی که هر بار برام جذابیت همون دفعه اولو داره و این صدا به نفسم بستس. بعدش هم رفتم سونو گرافی و گفت که همه چیز دخمل گلم خوب و عالیه .

عزیز دلم فقط مامانی تا حالا که ۳۳ هفته و ۲ روزم نزدیک ۱۴ کیلو اضافه کردم . نمی دونم بعدا چجوری این اضافه وزنو جبران کنم . تو بهم قول بده وقتی اومدی خیلی منو اذیت نکنی تا دوباره وقت کنم و به خودم برسم و یه مامان خوش تیپ واست بشم .و دوباره مثل قدیم خوش هیکل بشم .....

دیروز بعد از اومدن از دکتر و سونو باز هم خدا رو به خاطر همه نعمتاش شکر کردم و از اینکه تو رو بهمون داده و همه چیزت سالمه سپاسگزارشم . تو هم از اون بالا به جای من و بابایی از خدا تشکر کن.

دوستت دارم.....