یسنایسنا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

فرشته آسمونی من

ماجرای تخت و کمد یسنا جونم...

1389/4/24 4:34
نویسنده : مامان یسنا
106 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم خدا می دونه که سر این تخت و کمدت چقدر عذاب کشیدم ولی همه اینها فدای یه تار موت و همه زحمتام ارزونی یه دفعه خوابیدن تو توی تختتت . ..

امروز بالاخره تخت و کمدت رو از تهران فرستادن ولی از شانس بد من یه دونه از قفسه های بوفت شکسته بود. راننده می گفتش که باد خیلی شدید بوده و تو جاده یه گونی از روی یه کامیون پرت شده و شیشه ماشین و یه طبقه از بوفه رو شکسته . نمی دونی وقتی دیدمش اشکم جاری شد . نمی دونی چقدر سر این سرویس حساسیت نشون دادم تا یه چیز تکی بشه اما حالا با این طبقه شکسته واقعا نمی دونستم چیکار کنم .!!!!!!!!

طفلی سارا دوستم شاید هفت هشت بار زحمت کشیده بود و تا دلاوران رفته بود تا کار رو خوب تحویل بگیره و واسمون بفرسه .یسنا جونم کاش بتونیم یه جوری واسش جبران کنیم . ایشاله تو عروسیش من و تو جبران می کنیم ............

وقتی به سارا هم گفتم این جوری شده بیچاره خیلی ناراحت شد ولی واقعا اگه سارا با اون همه حوصله و سلیقش نبود سرویست اینقدر ناز نمی شد. من که به داشتن یه همچین دوست خوبی افتخار می کنم و امید وارم تو هم در آینده بتونی همچین دوستای خوبی پیدا کنی .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)